معنی بج بج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بج بج. [ب ِ ب ِ] (اِ صوت) سخنی باشد که پوشیده از مردم گویند. (سروری). پچ پچ. بیخ گوشی. در گوشی. || لفظی است که شبان گوسفندان و بز را بدان خواند. (سروری):
سخن شیرین از زفت نیارد بر
بز به بج بج [بر] هرگز نشود فربه.
رودکی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر