معنی بجان رسانیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بجان رسانیدن. [ب ِ رَ / رِ دَ] (مص مرکب) واصل ساختن به جان. || به تنگ آوردن. عاجز کردن. زله کردن. بستوه آوردن:
برسانید به خاک قدم یار مرا
که رسانید به جان این دل بیمار مرا.
صائب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر