معنی ببروج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ببروج. [ب َ] (اِ) استرنگ. مردم گیاه. یبروح الصنم. (ناظم الاطباء). مردم گیا. (آنندراج). و رجوع به یبروح الصنم شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.