معنی باگذشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باگذشت. [گ ُ ذَ] (ص مرکب) (از: با + گذشت) سخی. کریم. جوانمرد. درگذرنده. || عَفُوّ. و رجوع به گذشت شود.

فرهنگ عمید

سخاوتمند، بخشنده،
آن‌که از حق خود یا طلب خود چشم بپوشد،
آن‌که از جرم و گناه دیگری درگذرد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ایثارگر، جوانمرد، معفو،
(متضاد) بی‌گذشت، منتقم، انتقام‌جو

فرهنگ فارسی هوشیار

سخی، کریم، جوانمرد

پیشنهادات کاربران

جوانمرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر