معنی باهمت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باهمت.[هَِ م ْ م َ] (ص مرکب) که همت دارد. دارای همت بلند. جوانمرد. باسخاوت. (ناظم الاطباء): مرد باهمت را فقر عذابی است الیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389). رجوع به همت شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بخشنده، سخاوتمند، سخی، کریم،
(متضاد) بی‌همت، بااراده،
(متضاد) بی‌اراده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر