معنی بالفور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بالفور. (اِخ) (آرتور- جمس، لرد..) از رجال معروف سیاست انگلستان که به سال 1848 م. در اسکاتلند بدنیا آمد و در سال 1930 م. درگذشت. او در کنگره ٔ برلن (1878) از اعضای مؤثر بشمار میرفت. به ادبیات و فلسفه و حکمت الهی علاقه داشت و رساله ای تحت عنوان «دفاع از شک فلسفی » نوشت. وی به ریاست دانشگاه گلاسکو رسید، دخالت او در امور مربوطبه سیاست انگلستان و ایرلند بسیار قابل توجه بود. در 1891 مقام لرد خزانه داری را یافت و سپس به رهبری محافظه کاران رسید و از همکاران لرد سالیسبوری گشت و در 1902 خود نخست وزیر شد. در جریان جنگ بزرگ جهانی اول، مقام وزارت خارجه ٔ انگلستان را به او سپردند و با مسافرت او به کانادا همکاری دومینیون صورت گرفت.

بالفور. (اِخ) (فرانسیس...) فیزیولوژیست انگلیسی. متولد 1851 م. در ادیمبورگ و متوفی بسال 1882 م.او تحقیقات علمی خود را بیشتر در ناپل انجام داد، وسرانجام به استادی دانشگاه کمبریج انگلستان رسید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر