معنی بالزاک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بالزاک. (اِخ) (ژان لوئی گز) ادیب فرانسوی از اهالی آنگولم که بسال 1594 م. تولد یافت و در سال 1654م. درگذشت. به هلند و ایتالیا سفر کرد و سپس به پاریس بازگشت. نامه های او معروف است. وی قسمتی از عایدات نویسندگی خود را وقف بیمارستان آنگولم کرده است.

بالزاک. (اِخ) (اونوره دو بالزاک) از داستان نویسان بسیار معروف فرانسه که در سال 1799 م. در شهر تور متولد شد و بسال 1850 در پاریس درگذشت. نام واقعی خانوادگی او بالسا بود. او در کالج واندوم تربیت شد و جوان بود که به پاریس آمد. از 1822 تا 1828 فعالیت عظیم ادبی از خود نشان داد و پی درپی کتابها تألیف کرد. مدتی از عمر را نیز به اداره ٔ چاپخانه و امور چاپی گذارند. در 1829 کتبی بنام «اژنی گرانده « »باباگوریو« »روستاییان » انتشار داد. در آثار خویش بیشتر به توصیف و نمایش احوال اجتماعی زنان متوجه بود، در وصف و تعریف اشخاص داستانهای خویش چنان مهارت بکار برده است که قهرمانان حکایاتش امروز اغلب در فرانسه مثل شده اند. بالزاک بیش از 90 داستان پرداخته است.و رجوع به تاریخ قرن نوزدهم و معاصر تألیف آلبرماله ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر