معنی بافتنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بافتنی. [ت َ] (ص لیاقت، اِ) درخور بافتن. مناسب بافتن. که توانش بافت. جامه و ملبوس و جوراب و کلاه و شال گردن و غیره که از کاموا و پشم دست رشت بافته شود و بیشتر برآنچه با دست بافته شود بی دخالت ماشین اطلاق گردد.

فرهنگ عمید

درخور بافتن،
(اسم) لباسی که بافته شده باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بافته‌شده، دست‌باف، درخور بافتن، مناسب بافتن

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) هر چیز لایق بافتن.

پیشنهادات کاربران

تریکو

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر