معنی باسیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
باسیل. (فرانسوی، اِ) واحد سنجش ظرفیت در مقیاس های جزایر یونان قدیم.
باسیل. (فرانسوی، اِ) باسیلها عبارتند از میکربهائی که اندکی درازند و ممکن است دارای تاژکهای گوناگون باشند مانند باسیل «امیلوباکتر» و باسیل سیاه زخم. (گیاه شناسی گل گلاب ص 134). و رجوع به باکتریها و کلمه ٔ میکرب شود.
باسیل. (اِخ) المطران. از مترجمان بزرگ اوایل عصر عباسیان (دوره ٔ مأمون) وی مردی کثیرالنقل بود و ترجمه های نسبهً خوبی داشت. وی در خدمت طاهربن الحسین ذوالیمینین بسر میبرد. ترجمه ٔ کتاب الاجنه ٔ بقراطاز او در دست است و نسخه یی از آن جزو مجموعه ٔ شماره ٔ 6235 کتابخانه ٔ برلین، موجود است. رجوع به الفهرست ابن الندیم و تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ج 1 ص 42 و 89 و 361 و همچنین به کلمه ٔ بسیل المطران شود.
[فر.] (اِ.) باکتری دراز اندام و کشیده.
نوعی باکتری تکسلولی میلهایشکل که بعضی از انواع آن موجب بیماریهای مختلف میشود: باسیل سیاهزخم،
باکتری
فرانسوی چوبک (اسم) باکتری دراز اندام و کشیده. توضیح باسیلها. قسمی از باکتریها که دراز اندام و کشیده اند و اغلب آنها ناخوشیهای مختلف را موجب میشوند از قبیل باسیل سیاه زخم باسیل کخ و غیره که اولی ناخوشی سیاه زخم را موجب میشود و دومی تولید مرض سل میکند. عده ای از باسیلها نیز در تخمیرات شرکت میکنند.