معنی باستان نامه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باستان نامه. [م َ / م ِ] (اِخ) تاریخ نامه که کتاب تاریخ پارسیان باشد. (ناظم الاطباء). نام کتابی است از تاریخ فارسیان. (برهان قاطع). رجوع به عناوین باستان و نامه ٔ باستان شود.
|| تاریخ.
- گفته ٔ باستان، تاریخ و داستان پیشینیان:
بکردار خوابیست این داستان
که یاد آید از گفته ٔ باستان.
فردوسی.
بدو گفت بهرام کاین داستان
شنیدستم از گفته ٔباستان.
فردوسی.

فرهنگ معین

(مِ) (اِمر.) کتابی که از گذشته حکایت کند، نامه باستان.

فرهنگ عمید

نامۀ باستان، تاریخ و داستان پیشینیان، نامه یا کتابی که از گذشته حکایت می‌کند،

فرهنگ فارسی هوشیار

کتابی که از گذشته حکایت کند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر