معنی بازار عاشقان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بازار عاشقان. [رِ ش ِ] (اِخ) بازاری به بلخ: چون بیلخ رسید بازار عاشقان را که بفرمان او برآورده بودند سوخته دید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 562). چون نزدیک بازار عاشقان رسیدند [بوبکر حصیری با پسرش]... و غلامی سی با ایشان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 157). و سواران رفته بودند با پیادگان تا حسنک را بیاورند. چون از کران بازار عاشقان در آوردند... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 183).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.