معنی باران باریدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
باران باریدن.[دَ] (مص مرکب) نزول باران. فرود آمدن باران. باریدن باران. فروریختن باران. باران آمدن:
عجب که بیخ محبت نمیدهد بارم
که بر وی اینهمه باران شوق میبارم.
سعدی (طیبات).
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) باران آمدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.