معنی بارانداز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بارانداز.[اَ] (اِ مرکب) قسمتی از ساحل و یا بندرگاه و یا منزلی از راه که چارواداران یا کشتی ها و یا دیگر وسایل حمل و نقل مال التجاره و بار خود از ستور فروگیرند. قدسی گوید:
از خس و خار درین دشت صدا می آید
که درین منزل پرخوف مکن بارانداز.
(از آنندراج).
رجوع به بارافکن شود.
|| فروکش شدن. (غیاث). فروکش کردن. || مقام گزیدن. (غیاث). رجوع به بارافکن شود.

فرهنگ معین

بخشی از ساحل یا بندرگاه ک ه کشتی ها بار خود را آنجا بر زمین گذارند، جایی که کاروان فرود می آید. [خوانش: (اَ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

جای بار انداختن،
قسمتی از ساحل یا بندرگاه که در آنجا کشتی‌ها بارهای خود را خالی می‌کنند، بارافکن،
[قدیمی] جایی که کاروان فرود بیاید،

حل جدول

لنگرگاه، اسکله

لنگرگاه

مکانی در بندر

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسکله، بندر، بندرگاه، لنگرگاه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر