معنی بادیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بادیه. [ی َ / ی ِ] (ع اِ) رجوع به بادیه شود.
صحرا، بیابان، جمع بوادی، کاسه بزرگ. [خوانش: (یِ) [ع. بادیه] (اِ.)]
صحرا، بیابان، هامون،
کاسۀ معمولاً بزرگ از جنس سفال، فلز، و مانندِ آن، طاس،
بیابان، تیه، صحرا، فلات، وادی، هامون، ظرف، کاسه،
(متضاد) آبادی، شهر
ظرف مسی یا سفالی که بزرگتر از کاسه ی معمولی باشد
صحرا و بیابان، خرابه
بادِیَه، بیابانِ قابل سکونت (جمع: بَوادِی)،