معنی باده نوشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
باده نوشی. [دَ / دِ] (حامص مرکب) عمل باده نوش. میخواری. شرابخواری. میخوارگی. باده پیمائی. شرابخوارگی. می گساری. باده خواری. باده گساری کردن. باده گرفتن. می خوردن. باده کشیدن. باده نوشیدن. می زدن. می گساردن. باده خوردن. باده گساردن.
(~.) (حامص.) شراب خواری، می خواری.
بادهخواری، شرابخواری،
عمل باده نوش شرابخواری میخواری.
می پرستی