معنی باجول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باجول. (اِخ) ابونصر پدر باجول و دیگر پیوستگان ایشان از تیرمردان بوده اند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 144). و ابونصر تیرمردانی پدر باجول در روزگارفتور آنرا [اسپیدز را] عمارت کرد. (ایضاً ص 158).

باجول. (اِخ) دهی از دهستان دنباله رود بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز در 240هزار گزی جنوب باختری ایذه. کوهستانی، گرمسیر. سکنه ٔ آن 200 تن است. آب از رودخانه ٔ کارون و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر