معنی باجربزه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جُ بُ ز ِ) (ص مر.) لایق، شایسته، با قدرت، مدیر.

فرهنگ عمید

کسی که توانایی سرپرستی دیگران را دارد، شایسته، لایق،

مترادف و متضاد زبان فارسی

باشهامت، باعرضه، جراتمند، قدرتمند، مدیر،
(متضاد) بی‌جربزه، بی‌شهامت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر