معنی باتجربه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(تَ رِ بِ) [فا - ع.] (ص مر.) مجرب، کاردان.

حل جدول

کارآزموده

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آزموده

مترادف و متضاد زبان فارسی

آزموده، حاذق، خبره، کارآزموده، کاردان، کهنه‌کار، مجرب،
(متضاد) بی‌تجربه، تازه‌کار

پیشنهادات کاربران

آزموده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر