معنی باایمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
[فا - ع.] (ص مر.) مؤمن، باعقیده. مق بی ایمان.
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایماندار، بادیانت، پارسا، پرهیزگار، دیندار، متدین، متقی، مومن، معتقد،
(متضاد) بیایمان، کافر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.