معنی اکشف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اکشف. [اَ ش َ] (ع ص) آنکه موی پیشانی وی برگردیده و مانند دایره شده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی پیشانی تا گردیده. (تاج المصادر بیهقی). آنکه از دو طرف سر او موی رفته باشد یا موی نباشد. (آنندراج). آنکه موی از دو سوی سر او شده باشد. (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی). || اسب پیچیده دمغزه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسبی که بر استخوان دمش داغ چلیپایی دارد. (ازاقرب الموارد). || مرد بی سپر در جنگ. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه بی سپر به جنگ رود. (آنندراج). مرد بی سپر. مقابل فارس. (یادداشت مؤلف). || مردی که پیش سرش برهنه باشد. (از اقرب الموارد). || شکست خورده ٔگریخته. || مرد بی خود آهنین در جنگ. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

فرهنگ معین

اسبی که بیخ دُمش پ یچیده باشد.2- کسی که موی پیشانی اش برگشته باشد. [خوانش: (اَ شَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

پرده بردارتر داغسر بی سپر: در جنگ (صفت) پدید آرنده تر پیداکننده تر، پرده بردارتر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر