معنی اکره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اکره. [اَ رَه ْ] (ع ن تف) مکروه تر. کاره تر.
- امثال:
اکره من العلقم.
اکره من خصلتی الضبع. (یادداشت مؤلف).
اکره. [اَ رَ] (اِخ) اگره. از بلاد هند است و دارالعیش لقب آن است. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف). از شهرهای بزرگ شبه قاره ٔ هند در خطه ٔ بنگاله و 125 هزارگزی جنوب شرقی دهلی واقع است و آنرا اکبرشاه از سلاطین تیموری بنا کرد و پایتخت خود قرار داد و در آغاز بنا اکبرآباد نامیده می شد بعد به اکره معروف گردید. این شهر دارای ساختمانها و بناهای زیبایی است که معروفتر از همه آرامگاه و مسجد زیبای تاج محل از بناهای شاهجهان می باشد که آرامگاه همسر او [بانوبیگم] و خودش در آنجا واقع است. (از قاموس الاعلام ترکی).
زشتتر،
پلیدتر (صفت) منفورتر زشت تر. جمع اکار (اکاره) برزگران کشاورزان، سهم زارع از محصول، دسترنج یا اجره المثلی که مالک هر گاه بخواهد اجازه زمینی را فسخ کند بابت حق کشت و کار بمستا ء جر میدهد. یا عمله و اکراه. کارگران و برزیگران.
اَکْرَه، منفورتر (ین) -زشت تر (ین)، قبیح تر (ین)، کریه تر (ین)،