معنی اکت مکت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اکت مکت. [اَ ک ِ م َک ِ] (معرب، اِ) دانه ٔ سیاه و بسیار سخت به بزرگی جوزبوا که حجرالولاده خوانند چه هرگاه زنی دشوار زاید در زیر وی دود کنند به آسانی خلاص شود و آنرا به شیرازی گن ابلیس یعنی، خایه ٔ شیطان گویند و اگر بر درختی بندند که میوه ٔ آن ناپخته بیفتد دیگر نیفتد و آنرا حجرالنسر و حجرالعقاب نیز گفته اند. (از برهان) (آنندراج) (از هفت قلزم) (ناظم الاطباء). حجرالبحری. حجرالبسر. حجرالیسر. حجرالولاده. حجرالنسر. حجرالبهت. حجرالماسکه. حجرالعقاب. یسر. ایاطیطس. فندق هندی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مترادفات کلمه و نیز دزی ج 1 ص 30 و اختیارات بدیعی و ذخیره ٔ خوارزمشاهی و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 57 و صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی شود.

فرهنگ عمید

درختی خاردار با میوۀ سیاه، سخت که در غلافی خاردار جا دارد، خایۀ ‌ابلیس،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اهرم نخایه

فرهنگ فارسی هوشیار

سریانی تازی شده اهرمن خایه از گیاهان دارویی (اسم) سنگ عقاب حجرالولاده حجرالنسر حجر العقاب. توضیح بعضی آنرا درختی شبیه بانار و میوه آن دانسته اند و بر اساسی نیست. رجوع بکتب معتبر طبی و ادویه مفرده شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر