معنی اوقاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اوقاف. [اَ] (ع اِ) ج ِ وقف. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به وقف شود. || موقوفات و چیزهایی که در راه خدا وقف کرده باشند. (منتهی الارب). مالهائی که بر فقرا ومزارات وقف کرده باشند. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- سازمان اوقاف، اداره ٔ کلی که زیر نظر نخست وزیری بر موقوفات نظارت مینماید و اداره ٔ امور وقف قانوناً بعهده ٔ آنست.
(اَ یا اُ) [ع.] (اِ.) جِ وقف، املاک و اموالی که برای کار خوب اختصاص دهند.
وقف
جمع وقف، املاکی که برای کمک به بینوایان بر مزارها یا مساجد وقف میشود
اَوْقاف، حبس مال و منصرف منافع بر طبق نیَّت وقف کننده (مفرد: وَقْف).
َ