معنی اوفی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوفی. [اَ فا] (ع ن تف) وافی تر: حظی اوفی و ذوقی اوفر از زندگانی برداشته. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان). حق کسی را بتمام گزارنده تر. || باوفاتر. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(اَ یا اُ) [ع.] (ص تف.) باوفاتر، وفادارتر.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) پیماندارتر باوفاتر وفادارتر.

فرهنگ فارسی آزاد

اَوْفی، کاملتر (ین)، تمام تر (ین)، باوفاتر (ین)، پایدارتر (ین)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر