معنی اوصل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوصل. [اَ ص َ] (ع ن تف) رساتر. || صله ٔرحم کننده تر. حدیث: جاء رجل الی النبی (ص) و هوعلی المنبر فقال من خیر الناس یا رسول اﷲ قال آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم ﷲ و اوصلهم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر