معنی اوشنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوشنگ. [اَ ش َ] (اِ) معلاق یعنی ریسمانی که در خانه ها بندند و جامه و ازار و رومال (روپاک) و لنگی و قطیفه و جز آن بر آن اندازند. || ریسمانی که خوشه های انگور از آن آویزند. (از ناظم الاطباء) (برهان). آونگ. (انجمن آرا) (آنندراج).

فرهنگ عمید

ریسمانی که در خانه‌ها کنار دیوار یا جای دیگر می‌بندند و جامه‌ها را روی آن می‌اندازند، رژه، ریجه، بند،
ریسمانی که خوشه‌های انگور یا میوه‌های دیگر را به آن آویزان می‌کنند، آونگ، اوننگ،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر