اوباش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ وَبْش، فرومایگان، مردمان بی سر و پا.
فرهنگ عمید
مردم پست، فرومایه، بیسروپا، ولگرد، عامی، و بیتربیت که موجب آزار دیگران میشوند،
هر کدام از اینگونه افراد. δ مفرد آن در عربی است که در فارسی استعمال نمیشود، کلمۀ اوباش را گاهی در فارسی به طور مفرد استعمال میکنند،
حل جدول
اجامر
فرهنگ واژههای فارسی سره
ناکس
کلمات بیگانه به فارسی
ناکس
مترادف و متضاد زبان فارسی
اجامر، اراذل، الواط، بیسروپا، لات
فرهنگ فارسی هوشیار
ناکسان، مردم عامی، هیچ نفهمیده بی سر و پا و جلف، فرومایه
فرهنگ فارسی آزاد
اَوْباش، مردم پست و فرومایه (از ریشهء وَبَشَ میباشد)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.