اوا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اوا. [اَ] (اِ) آواز. (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم). آواز و صدا. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء):
ای شمس تبریزی بگو سر نهان شاه جو
بی رنگ و بوی و گفتگو از شمس بشنو این اوا.
مولوی.
|| آواز بازگشت. (ناظم الاطباء). || بمعنی ابا هم هست که شوربا و آش باشد. (هفت قلزم) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء).
(اَ) (اِ.) آواز.
(اَ) (اِ.) آش، ابا.
آش،



