معنی اهواء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اهواء. [اَهَْ] (ع اِ) ج ِ هوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مجمل اللغه). کامها. (مهذب الاسماء). آرزوهای نفس. (از آنندراج). خواهشها و آرزوهای نفس. (منتخب از غیاث اللغات): میول و اهواء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): هیبت و شوکت ایشان به آبادانی جهان و تألیف اهواء متعلق باشد. (کلیله و دمنه). همه از خلوص اهواء و صدق ولاءخدمت و طاعت او پیش گرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 397). اختلاف اهواء در میان ایشان ظاهر شد. (رشیدی).
اهواء. [اِهَْ] (ع مص) انداختن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) (مصادر زوزنی) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). || آهنگ کردن. (تاج المصادر بیهقی). قصد کردن. (آنندراج) (المصادر زوزنی). || افتادن چیزی. || فرود آوردن دم شمشیر را بر کسی. || دراز و بلند شدن دست بسوی چیزی. || اشاره کردن بدست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اشارت کردن. (آنندراج). || دوست داشتن. (آنندراج).
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ هواء؛ آرزوها، میل ها.
ج هوا، آرزوهای نفس
اَهْواء، خواهشها و امیال نفسانی، خواسته های نفس (مفرد: هَوی)،