معنی اهل دیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اهل دیده. [اَ ل ِ دی دَ / دِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اهل بصیرت:
گر دیده یک اهل دیده بودی
دل مژده پذیر دیده بودی.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر