معنی انقد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انقد. [اَ ق َ] (ع اِ) خارپشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- امثال:
بات فلان بلیل انقد، بدان جهت گویند که خارپشت همه ٔ شب را نخسبد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قنفذ. (یادداشت مؤلف).
|| سنگ پشت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). باخه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به انقدان و انقذ شود.

انقد. [اَ ق َ] (ع ن تف) نقدتر. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- انقد وجوه، نقدترین پولها. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

خارپشت،
سنگ‌پشت،
(صفت) نقدتر،

فرهنگ فارسی هوشیار

نقد تر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر