معنی انفی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انفی. [اَ فا] (ع ن تف) نعت تفضیلی از نفی. (یادداشت مؤلف): فان علم ان احداً من غلمانه [غلمان المحتسب] اخذ رشوه صرفه عنه لینفی عنه الظنون و تتخلی عنه الشبهات فان ذلک ازید لتوقیره و انفی للمطعن فی دینه. (معالم القربه از یادداشت مؤلف).
- امثال:
القتل انفی للقتل. (منسوب به اردشیر بابکان از یادداشت مؤلف).

انفی. [اَ ی ی] (ع ص نسبی) منسوب به انف الناقه. رجوع به انف الناقه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ زداینده تر، باز دارنده تر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر