انفرادی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
انفرادی. [اِ ف ِ] (ص نسبی) منسوب به انفراد؛ فردی: زندگی انفرادی. مقابل زندگی اجتماعی. تنها بسر بردن.
حل جدول
تنهایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
تنهایی
کلمات بیگانه به فارسی
تنهایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
تکی، تنهایی، فرادا، فردی،
(متضاد) جمعی
فرهنگ فارسی هوشیار
تکی اوازیک (صفت) منسوب به انفراد فردی مقابل جمعی: زندگی انفرادی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.