معنی انظار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
انظار. [اِ] (ع مص) گوش دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گوش داشتن. (آنندراج). اصغاء. (یادداشت مؤلف). || در پس انداختن و زمان دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بتأخیر انداختن و مهلت دادن. (از اقرب الموارد). مهلت دادن. (ترجمان القرآن جرجانی). زمان دادن. (تاج المصادر بیهقی). امهال. (یادداشت مؤلف).
انظار. [اَ] (ع اِ) ج ِ نظر. (فرهنگ فارسی معین). نظرها. دیدها. (آنندراج). نگاهها.نظرها. نگریستنها. || دیده ها. (ناظم الاطباء). دیده ها. دیدگان. چشمان: از انظار مردم مخفی شد. (فرهنگ فارسی معین). || بینشها. افکار.
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ نظر؛ نگاه ها.
دیدگان
جمع نظر، نگاهها، نظرها، دیده ها، بینشها، افکار مهلت دادن مهلت دادن
اَنْظار، نگاهها، دیدها، بینائی ها، فکرها و اندیشه ها، بصیرت ها، استنادها (مفرد: نَظَر)،