معنی انصراف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انصراف. [اِ ص ِ] (ع مص) برگشتن و بازماندن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازگشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه) (ترجمان القرآن جرجانی). انکفاء. (از اقرب الموارد). بازگشتن و مراجعت و انقلاب. (غیاث اللغات) (آنندراج). واگشتن. انصفاق. بازگشتن از جایی. بازگشتن از رای و عقیدتی. بازگشتن از قصدی. (یادداشت مؤلف). || (اصطلاح نجوم) دور شدن کوکبی است از کوکب دیگر بتمام جرم خود. (یادداشت مؤلف). || (اِمص) بازگشت و روانگی و رحلت. (ناظم الاطباء).
- انصراف از خدمت، بازگشت از خدمت. (ناظم الاطباء).
- انصراف دادن، منصرف کردن. منقلب کردن. مراجعت دادن. (یادداشت لغت نامه).
- || منصرف شدن.

فرهنگ معین

بازگشتن، مراجعت کردن، باز ماندن، از عقیده خود برگشتن. [خوانش: (اِ ص ِ) [ع.] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

برگشتن از تصمیم،
بازگشتن،
چشم‌پوشی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

برگشت، چش مپوشی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعراض، پشیمانی، تغییرعقیده، عدول

فرهنگ فارسی هوشیار

برگشتن و بازماندن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر