معنی انزال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انزال. [اِ] (ع مص) فروفرستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن جرجانی) (مؤید الفضلاء). نازل کردن. (از اقرب الموارد). یقال: انزله انزالاً و منزلاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || فرود آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). بزیر آوردن. (یادداشت مؤلف): دیگر باره ایلچیان روان کرد و به الزام انزال او فرمان رسانید. (جهانگشای جوینی). || آب از مرد جدا شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). آب منی از مرد جدا شدن. (مؤید الفضلاء). بیرون کردن آب شرم. فرو ریختن آب. ربوخه. (یادداشت مؤلف).
- انزال دادن، انزال کردن:
بوصف غنچه اش راندم قلم بیش
قلم انزال داد ورفت از خویش.
زلالی (در تعریف پیر زال، از آنندراج).
زانگیز قلم در حسن تمثال
بمثل خویش داده صورت انزال.
زلالی (در تعریف خلوت، از آنندراج).
- انزال زدن، انزال دادن. انزال کردن:
منم آن رند دانشور که هرگه کیر ادراکم
زند انزال یعنی عقل سازد جان بقربانش.
زلالی (از آنندراج).
- انزال شدن، بجستن آب از مرد. ربوخه شدن. (یادداشت مؤلف). || فرود آمدن. (یادداشت مؤلف).
- انزال کردن، فرود آوردن آب منی. ریختن آب شرم.
|| (اِ) نزد فارسیان به معنی مطلق آب خواه از مرد باشد خواه از زن مستعمل است. (از آنندراج).

انزال. [اَ] (ع اِ) ج ِ نُزل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیزهایی که پیش مهمان فرود آینده نهند: پوشیده بخطها و نامه ها و طرائف گرگان و دهستان جز از آنچه در جمله ٔ انزال امیرمحمود فرستاده بود. (تاریخ بیهقی چ فیاض - غنی ص 135). به ابواب تشریفات و انواع انزال و... او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 104).
خوش کند آن دل که اصلح بالهم
رد من بعدالتوی انزالهم.
مولوی (مثنوی).
و رجوع به نزل شود.

فرهنگ معین

فرو فرستادن، فرودآوردن، خارج شدن منی. [خوانش: (اِ) [ع.] (مص م.)]

فرهنگ عمید

نزل

خارج شدن منی از اندام تناسلی زن یا مرد،
[قدیمی] فروفرستادن،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ شوس دادن (شوس منی)، فرو فرستادن، فرود آوردن -4 درخواست (تک: نزل) خوراکی ها خوردنی ها (اسم) جمع نزل (مصدر) فرو فرستادن فرود آوردن: انزال کتب آسمانی، انزال منی یا انزال منی. اخراج آب مرد. یا سرعت انزال. زود فرود آمدن آب مرد.

فرهنگ فارسی آزاد

اِنْزال، نازل کردن، فرود آوردن، در کلمات مکنونه: " کنایهٌ مِن اِتّباع الشهوات و ارتکاب الخطیئات من ای نوع کان ". (ص 95 ج 2 مائده 129)،

اَنْزال، بذیل نُزْل مراجعه شود،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر