معنی انداختنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انداختنی. [اَ ت َ] (ص لیاقت) نابکار. آخال. آشغال. سقط. خراش. افکندنی. (یادداشت مؤلف). || کواکب منقضه. (از فهرست لغات و اصطلاحات التفهیم ص قلب).

فرهنگ معین

(اَ تَ) (ص.) بُنْجُل، جنس نامرغوب.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) فابل انداختن یا انداختنی و در رفتنی. جنس نامرغوب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر