معنی انباء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انباء. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ نباء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار). خبرها. آگاهیها. داستانها. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به نباء شود. || ج ِ نبی ٔ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به نبی ٔ شود.

انباء. [اِم ْ] (ع مص) آگاهی بخشیدن کسی را. (ناظم الاطباء). آگاهی بخشیدن. (آنندراج). گویند: انبأه ایاه و به، آگاهی بخشید او را. (از منتهی الارب). خبر دادن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات). آگاهانیدن. آگهی دادن. آگاه کردن. اخبار. || نبریدن یا نخراشیدن یا درنگذشتن چنانکه تیر از چیزی. (یادداشت مؤلف). گویند رمی فأنباء یعنی تیر انداخت بر وی پس نبرید آنرا یا نخراشید یا نگذشت در آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || آگاه ساختن کسی را. (ناظم الاطباء). انبیته، آگاه ساختم او را. (منتهی الارب). || دورساختن کسی را از خود. (ناظم الاطباء). انبیته، دور کردم او را از خود. (منتهی الارب). || از حیث لغت و نیز نزد متقدمان علماء حدیث به معنی خبر دادن است جز آنکه در عرف متأخران در مورد اجازه بکار رفته است. (از شرح النخبه از کشاف اصطلاحات الفنون).

فرهنگ معین

(اِ) [ع.] (مص م.) خبر دادن، آگهی دادن.

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ نباء؛ خبرها، آگاهی ها.

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع نباء، خبرها، آگاهیها

فرهنگ فارسی آزاد

اَنْباء، خبرها، آگاهی ها (مفرد: نَبَاء)،

اِنْباء، (اَنْبا -یُنْبئُ) خبر دادن، آگاه ساختن.
َ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر