معنی امیرآباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

امیرآباد. [اَ] (اِخ) از دهکده های فارس است که در سه فرسخی جنوب آباده واقع شده. (از فارسنامه ٔ ناصری).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اسلام آباد غرب با 225 تن سکنه. محصول آن غلات، چغندرقند، نخود و لبنیات و آب آن از سراب خان و هفت چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش کامیاران شهرستان سنندج با 356 تن سکنه. محصول آن غلات و لبنیات و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان با 900 تن سکنه. محصول آن حبوب، انگور، غلات و صیفی و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش کلات شهرستان دره گز با 106 تن سکنه. محصول آن غلات و ذرت و آب آن از رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش کلیبر شهرستان اهر با 939 تن سکنه. محصول آن غلات وآب آن چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش گرمسار شهرستان دماوند با180 تن سکنه. محصول آن غلات و بنشن و آب آن از رودخانه ٔ حبله رود است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 390 تن سکنه. محصول آن غلات، حبوب، چغندر و کشمش و آب آن از زرینه رود و سیمینه رود است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل با 409 تن سکنه. محصول آن غلات، پنبه و صیفی و آب آن از رودخانه ٔ هیرمند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان مراغه با 111 تن سکنه. محصول آن غلات، کشمش، بادام و زردآلو و آب آن از رودخانه ٔ مردی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه با 122 تن سکنه. محصول آن غلات، برنج و پنبه و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سیرجان با 100 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان با200 تن سکنه. محصول آن غلات، حبوب دیمی و لبنیات و آب آن از چاه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش فریمان شهرستان مشهد با 126 تن سکنه. محصول آن غلات، بنشن و چغندر و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان آباده با 220 تن سکنه. محصول آن غلات، انگور، بادام، پنبه و لبنیات و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان با 454 تن سکنه. محصول آن برنج، ابریشم، کنف و مختصر گندم و آب آن از نهر حشمت رود واستخر محلی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز با 560 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از لوله ٔ شرکت نفت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش نور شهرستان آمل با140 تن سکنه. محصول آن برنج و کمی نیشکر و غلات و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

امیرآباد.[اَ] (اِخ) دهی است از بخش ورامین شهرستان تهران با 105 تن سکنه. محصول آن غلات، صیفی و چغندرقند و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر با 280 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از دهستان بالا از شهرستان نهاوند با 120 تن سکنه. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از دهستان قلعه حاتم شهرستان بروجرد با 172 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن ازقنات و چاه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است ازدهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان با 247 تن سکنه. محصول آن غلات، صیفی، انگور و لبنیات و آب آن از رودخانه ٔ قلقل رود است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) قصبه ای است از بخش صیدآباد شهرستان دامغان با 2000 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، حبوب، پسته، انگور و میوه های دیگر است. در حدود سی باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) نام پاسگاه مرزبانی و شعبه ٔ شیلات در جزیره ٔ میان کاله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش قروه ٔ شهرستان سنندج با 190 تن سکنه. محصول آن غلات و لبنیات و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش فرمهین شهرستان اراک با 707 تن سکنه. محصول آن غلات، بنشن و کمی میوه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش نور شهرستان آمل با 190 تن سکنه. محصول آن برنج، کنف و کمی نیشکر و غلات و آب آن از چاه و فاضل آب شَرَفتی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 296 تن سکنه. محصول آن غلات و بنشن و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش اردکان شهرستان یزد با 335 تن سکنه. محصول آن غلات، میوه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنوردبا 198 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه. محصول آن غلات و توتون. آب آن از رودخانه ٔ اشنویه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد.[اَ] (اِخ) دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان با 2394 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری با 670 تن سکنه. محصول آن برنج، غلات و پنبه و آب آن از رودخانه ٔ نکا است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش تربت جام شهرستان مشهد با 484 تن سکنه. محصول آن غلات و پنبه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار با 200 تن سکنه. محصول آن غلات، کنجد، بنشن و زیره. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش حسین آباد حومه ٔ شهرستان سنندج با 380 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه با 230 تن سکنه. محصول آن غلات و پنبه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان قوچان با 147 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش شیروان شهرستان قوچان با 258 تن سکنه. محصول آن غلات و انگور و آب آن از چشمه و قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔشهرستان نیشابور با 167 تن سکنه. محصول آن غلات و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس با 187 تن سکنه. محصول آن غلات و پنبه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش خرقان شهرستان ساوه با 379 تن سکنه. محصول آن غلات، سیب زمینی و بادام و آب آن از چشمه سار و قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد با 120 تن سکنه. محصول آن غلات، لبنیات و پشم و آب آن از سراب میان کوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان با 343 تن سکنه. محصول آن غلات و لبنیات و آب آن از رودخانه ٔ گرمک است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش زرند شهرستان ساوه با 889 تن سکنه. محصول آن پنبه، چغندرقند، انگور و میوه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد با 150 تن سکنه. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و آب آن از سراب پایی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش سنجبد شهرستان هروآباد با 157 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان با 462 تن سکنه. محصول آن غلات، گردو و عسل و آب آن از چشمه سار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است ازبخش سیردان شهرستان زنجان با 248 تن سکنه. محصول آن غلات دیمی و بنشن و آب آن از چشمه است. این ده را چمن وزیر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش سیمینه رود شهرستان همدان با 155 تن سکنه. محصول آن غلات، انگور و حبوب و آب آن از چشمه و رودخانه ٔ قوری چای است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از شهرستان تنکابن با 300 تن سکنه. محصول آن برنج، مرکبات، چای و جالیزکاری و آب آن از رودخانه ٔ چشمه کیله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) دهی است از بخش ضیأآباد شهرستان قزوین با 236 تن سکنه. محصول آن غلات، ینجه و لبنیات و آب آن از چشمه سارو رود محلی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

امیرآباد. [اَ] (اِخ) شهر کوچکی است در هندوستان در نزدیکی اگره. 7500تن جمعیت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1041).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری