معنی امکن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

امکن. [اَ ک َ] (ع ن تف) بامکانت تر و بامرتبه تر. (ناظم الاطباء). تواناتر. (فرهنگ فارسی معین): والانکار بالید [فی نهی المنکر] امکن و الا باللسان و الا بالقلب. (معالم القربه). || جادارتر. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(اَ کَ) [ع.] (ص تف.) تواناتر، جادارتر.

فرهنگ فارسی هوشیار

تواناتر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر