معنی الماس سوده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

الماس سوده. [اَ س ِ دَ / دِ] (ترکیب وصفی) سوده ٔ الماس. خرده ٔ الماس. || کنایه از برف ریزه های یخ بسته بود. (انجمن آرا ذیل خاتمه):
الماس سوده بیخته، برطرف صحرا ریخته
تا هر که زو بگریخته، مجروح از آنش پاستی.
هدایت (صاحب انجمن آرا: خاتمه).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر