معنی الغار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

الغار. [اِ / اَ] (ترکی، اِ) تاخت. (شرفنامه ٔ منیری). غارت و چپاول. و در جغتایی ایلغامق گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 106 الف و ورق 136 ب). رجوع به ایلغار شود. || سیر و رفتار سریع. (ناظم الاطباء).

الغار. [اَ] (اِخ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی شمال خاوری بیرجند واقع است. دامنه و معتدل است و سکنه ٔ آن 342 تن شیعه ٔ فارسی زبانند، آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. مزرعه ٔ فیض آباد، خوش آبی و کلاته ٔ حسین گرگ جزء همین ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فرهنگ عمید

ایلغار

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکی تاخت و تاز (تک: لغز) چیستان ها سربسته ها، راه های پیچیده کوره راه ها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر