معنی الحاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

الحاف. [اِ] (ع مص) ستیهیدن. (منتهی الارب). مبالغه کردن و لجاج کردن و ستیهیدن. (آنندراج). الحاف سائل، ستیزه کردن و الحاح و اصرار او درخواستن. (از اقرب الموارد). الحاح کردن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامه تهذیب عادل): لایسألون الناس الحافاً. (قرآن 273/2)، یعنی از مردمان چیزی نخواهند به الحاح. (کشف الاسرار ج 1 ص 740). || زیان رسانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). زیان رسانیدن بکسی. (از اقرب الموارد). || دربن کوه رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || دامن کشان رفتن بناز. (منتهی الارب) (آنندراج). کشیدن دامن بزمین از تکبر و خودپسندی. (از اقرب الموارد). || از بیخ کندن ناخن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || پوشانیدن لباس کسی را. (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ گزافیدن، زیان رسانیدن، دامن کشان رفتن، دواج (لحاف) دادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر