معنی الباء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

الباء. [اِ] (ع مص) فله خوراندن قوم را. و گویند البأت الجدی، یعنی فله خورانیدم بزغاله را. (منتهی الارب). فله دادن گوسفند بچه را. (تاج المصادر بیهقی). || جوشانیدن فله را. (منتهی الارب). || شیر نخستین دادن مادر بچه را. || فله توشه دادن کسی را. || بچه را نزد سرپستان بستن تا شیر نخستین خورد. || بسیار فله شدن قوم. (منتهی الارب). خداوند فله ٔ بسیار گشتن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).

الباء. [اَ ل ِب ْ با] (ع ص، اِ) ج ِ لبیب. (منتهی الارب). رجوع به لبیب شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

خردمندان

فرهنگ فارسی آزاد

اَلِبّاء، خردمندان، عُقَلا (مفرد: لَبِیب)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر