معنی اقیال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اقیال. [اَق ْ] (ع اِ) ج ِ قَیل. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بزرگواران. (غیاث اللغات).
- اقیال الیمن، پادشاهان یمن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). طبری گوید: مردم یمن سردار لشکر را قیل گویند و باهر قیلی ده هزار تن [سپاهی] است. و رجوع به قیل شود.
فرهنگ عمید
سروران، رؤسا،
فرهنگ فارسی هوشیار
بزرگواران
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.