معنی اقدس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اقدس. [اَ دَ] (ع ن تف) پاکتر. (از آنندراج). پاکیزه تر و مقدس تر. (ناظم الاطباء).

اقدس. [اَ دَ] (اِخ) یکی از شعرای فارسی گوی هندوستان است. پاره ای ازمنظومه ها و اشعار از وی یادگار مانده. از او است:
درآن گلشن شمار بید مجنون
ز تار زلف لیلی بود افزون.
(از قاموس الاعلام).

فرهنگ معین

(اَ دَ) [ع.] (ص تف.) پاکتر، مقدس تر.

فرهنگ عمید

مقدس‌تر،
منزه‌تر، پاک‌تر، پاکیزه‌تر،
عنوانی احترام‌آمیز برای بزرگان،

فرهنگ فارسی هوشیار

پاکتر، مقدستر

فرهنگ فارسی آزاد

اَقْدَس، نام کتاب اَحکام و تعالیم الهیّه در شریعت مقدس بهائیّه (بذیل " کتابِ اقدس " مراجعه شود،

اَقْدَس، مُقَدَّس تر (ین)، مُنَزَّه تر (ین)،

اَقْدَس، (لوح)، نام لوح نازله از قلم اعلی باعزاز قسّیس فارِس سوری است،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر