معنی اقتدا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اقتدا. [اِ ت ِ] (از ع، اِمص) اقتداء. تقلید و متابعت و پیروی. (ناظم الاطباء). پیروی کردن.
- اقتدا داشتن، اقتدا کردن.
- اقتدا کردن، پشت سر امام جماعت بجماعت نماز گزاردن.
- || پیروی کردن:
وانگه که بعشق اقتدا کردیم
در عالم عشق مقتدا گشتیم.
عطار.
هر کس سر فقر عرش سا کرد
بر شاه محمد اقتدا کرد.
واله (از آنندراج).
جست قضا داوری از پی کار جهان
عقل بدو اقتدا کرد که این کار اوست.
سلمان ساوجی (از آنندراج).
رجوع به اقتداء شود.

فرهنگ عمید

پیروی کردن، تقلید کردن از کسی،
(فقه) نماز گزاردن پشت سر پیش‌نماز،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

همگام شدن، به کسی پیوستن

مترادف و متضاد زبان فارسی

اقتفا، پیروی، تبعیت، تقلید، متابعت

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) پیروی کردناز پی در آمدن تقلید کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، (اسم) پیروی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر