معنی افگار شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افگار شدن. [اَ ش ُ دَ] (مص مرکب) مانده و خسته شدن. (ناظم الاطباء) (آنندراج): نیک کوفته شد و پای راست افگار شد. (تاریخ بیهقی ص 516).
رنجه و افگار شوی زو که همی چون خار
خوار و افگارت کند چون کنی افگارش.
ناصرخسرو.
و رجوع به شواهد افگار شدن در ذیل افگار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) آزرده شدن مجروح گردیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر