معنی افعی تن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افعی تن. [اَ ت َ] (ص مرکب) آنکه تن او چون افعی باشد:
نای افعی تن و از بس دهنش بوسه زدن
با تن افعی جان بشر آمیخته اند.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر