معنی افسرده خاطر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افسرده خاطر. [اَ س ُ دَ / دِ طِ] (ص مرکب) دل شکسته. (آنندراج). مهموم. مغموم. پژمرده. (ناظم الاطباء). دل سرد. غمین. اندوهگین.

فرهنگ فارسی هوشیار

افسرده جان دلشکسته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر